جدول جو
جدول جو

معنی بر سنگ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

بر سنگ زدن(مُ ثَ بَ)
بر سر سنگ زدن. کنایه از ظاهر کردن و گفتن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
برسیخ کشیدن. رجوع به برسیخ کشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَ)
به سنگ برخوردن. بر سنگ آمدن پا. بسنگ آمدن پا. (آنندراج).
- برسنگ آمدن تیر، بر نشانه اثر نکردن تیر و ننشستن آن به نشانه و مؤثر نیفتادن:
صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
ناله را از دهنت تیر به سنگ آمده است.
کلیم.
بی اثر تا چند باشد نالۀ شبگیر من
تا کی از گوش گران بر سنگ آید تیر من.
صائب
لغت نامه دهخدا
(خَ پَ / پِ گَ دَ)
کنایه از جماع کردن. (غیاث) (آنندراج) :
تا بطبع تو بود با او بزن با سیم سنگ
ور بدل گردد مزاجش نیست او زر عیار.
استاد (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ ذَ تَ)
کنایه از ناخوش کردن عیش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا